BE MINE_3

ساخت وبلاگ

دونگ هو:اون دختره با کوین رفتند اتاق پرو لباس دختره رو عوض کنن

رزی:دختره اسم داره..............اسمشم مریه................

دونگ هو:بله.........ببخشید..................خب اسم شما چیه؟؟؟

رزی:من رزی ام...............

دونگ هو:منم دونگی ام

رزی:خودم میدونم

دونگی:تا دختره و کوین بیان بریم بشینیم حرف بزنیم

رزی:دختره نه...............مری

دونگ هو:بله..........ببخشید

بعد رفتند نشستند

تو این مدتی که مری و کوین رفتند و دونگ هو و رزی هم بعدشون رفتند بچه های گروهشون داشتند با تعجب نگاشون میکردند..........

دونگ هو و رزی رفتند یه گوشه نشستند

دونگ هو:رزی..................تو و مری کره ای نیستید نه؟؟؟؟؟؟؟(چه چایی نخورده پسرخاله شد!!!!)

رزی:نه......................ما ایرانی هستیم...........البته تو کره بدنیا اومدیم اما والدینمون ایرانی ان.....

دونگ هو:بله درسته....................چند سالتونه؟؟؟(به تو چه آخه فینگیلی...........مگه میخوای بیای خواستگاری؟؟؟)

رزی:هردومون همسنیم.....................18سالمونه و دبیرستانمون تموم شده(په نه په.........میخواستی 18 سالت باشه و بری اول ابتدایی؟؟؟)

دونگ هو:صحیح است..........................خب با هم دوستین؟؟؟(این فک کنم میخواد بیاد خواستگاریه من نه رزی!!!!!!...........همه سوالاش راجع به منه!!!)

رزی:نه با اجازتون دختر خاله ایم!!!!!!!!!!

دونگ هو:بله..........بله...................خب الان واسه چی کوین آوردتون اینجا؟؟؟؟

رزی:کوین شی یه خرابکاری کرده بود..............باید درستش میکرد

همون لحظه کوین و مری از اتاق اومدن بیرون

کوین:بفرمایید..............اینم این خانوم تحویل شما

دونگ هو:این خانوم اسم داره..............اسمشم مریه..........

کوین:خوشبختم مری..................................رو به رزی کرد و گفت:و شما؟؟؟؟

دونگ هو:ایشونم رزی هستن!!!!!!

رزی:خودم زبون دارم با اجازتون!!!!!!!

بعد خندیدند

ایلای اومد جلو و گفت:دونگی ، کوین.............................شما این خانومارو میشناسین؟؟؟

کوین:نه خیلی...........................یه خرده حسابی داشتیم که باید حلش میکردیم.................

ایلای:خب معرفی نمیکنید؟؟؟

دونگی:ایشون مری و ایشونم رزی هستن

رزی:بخدا خودمون زبوون داریم به چه درازی!!!!!!!

بعد خندیدند

ایلای:خب شما برید تو سالن بشینید................ما میایم واستون هنر نمایی میکنیم

کوین:من یه دقیقه برم جایی و بیایم..............نریدا..............الان میام

بعد سریع رفت تو سالن و بعد از 5 دقیقه برگشت

ایلای:کجا رفتی؟؟

کوین:ها؟؟................هیچی............یه جا کار داشتم

بعد روبه دونگ هو کرد و یه چشمک بهش زد

دخترا به همراه ایلای چپ چپ نگاش کردند

دونگ هو:خب خانوما..................خوشحال شدیم از دیدنتون.....................

کوین:تا بیرون همراهیتون میکنیم.......................

مری:نه..............خودمون میریم

کوین:اصلا راه نداره....................خودمون میرسونیمتون(مگه کجا میخوان برن که برسونیدشون..............کل راه 20 قدمم نمیشه!‍!!!!!!!!!!)

بعد دست مری رو گرفت...................دونگ هو هم دست رزی رو گرفت و چهارتایی رفتند به سمت سالن.................بقیه اعضای یوکیس همونجور با تعجب نگاشون کردند

دونگ هو و کوین دخترا رو بردند و درست کنار هان بیول(مجریه برنامه)نشوندند

بعد کوین گفت:هوای این دوتا رو داشته باش......................

هان بیول:اوکییییییی...............................

بعد روبه دخترا کرد و پرسید:شما آهنگی بلدین که هم بتونین درست بخونین هم عین خودش برقصین؟؟؟؟

دخترا با تعجب فراوان نگاش کردند

هان بیول:راستش ما میخواستیم دوتا دخترو انتخاب کنیم که بتونن آهنگای یه گروه رو بخونن و برقصن..............کی از شما دوتا بهتر................حالا آهنگی بلدین؟؟؟

رزی:خب آره...................................بلدیم........................اما نمیدونم بتونیم درست انجامش بدیم یا نه..........

هان بیول:میتونید..................نگران نباشید..............حالا چی بلدین؟؟؟؟؟

مری:خب......................یه دقیقه صبر کنید تا مشورت کنیم.............

بعد از دو دقیقه.....................

مری و رزی:NEVERLAND

هان بیول و دونگ هو و کوین:NEVERLAND(په نه په.....................I LIKE YOU..............)

مری:خب آره................ایرادی داره؟؟؟؟

کوین:ما خودمون هنوز بلد نیستیم این آهنگو درست حسابی بخونیم........................اونوقت شما؟؟؟

رزی:ما میتونیم............................شما مارو دست کم گرفتید....................

پسرا:پس..........................فایتینگ

بعد کوین و دونگ هو رفتند

هان بیول:خب..................شما انگلیسی بلدین؟؟؟

رزی:په نه په...................فقط شما بلدین

مری:چطور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هان بیول:خب باید خودتون رو معرفی کنید و بگید کی هستید.....................الان بهتره اینجا نشینید....................برید وقتی نوبت خوندنتون شد بیاید....................سوپریاز میشن مردم............

مری:اوکی...................الان کجا بریم؟؟؟

هان بیول:برید همونجایی که اومدین

بعد رزی و مری پا شدند رفتند همون جایی که خواننده ها جمع میشن

کوین:چرا برگشتین؟؟؟

رزی:میخوایم بعدا بریم که سوپرایز شن.............

مری:رزی...................بریم یه جا بشینیم فکر کنیم چی باید بگیم

رزی:باشه

بعد باهم رفتند یه گوشه رو دوتا صندلی نشستند و شروع کردند حرف زدن

مری:وای من استرس دارم

رزی:استرس نداشته باش................فقط بریم چی بگیم؟؟؟

مری:میگیم...................سلام بعد خودمونو معرفی میکنیم

رزی:خب چی بگیم

مری:من میگم....................سلام من مری وو هستم..............تو هم میگی سلام من رزی شین هستم(تو داستان این فامیلیه که خونواده انتخاب کرده...............واسه زندگی تو کره باید فامیلیه کره ای داشته باشیم)

رزی:میخوای بگیم ایرانی هستیم؟؟؟؟......................اینجوری بیشتر حال میکنن....................میگن ایرانی ها هم کره ای گوش میدن و کره ای بلدن.........................

مری:اوممممممممممممممممممم.......................فکر خوبیه.......................


خب دیگه نظر زیاد باشه دیگه

حلالتون نمیکنم اگه نظر کم بدین

بابای

MY LOVE U-KISS...
ما را در سایت MY LOVE U-KISS دنبال می کنید

برچسب : BE MINE, نویسنده : woo sung min u-kiss بازدید : 352 تاريخ : 28 / 6 / 1391 ساعت: 1 AM