داستان U-KISS و I-KISS قسمت 46

ساخت وبلاگ

اینم این::::::::::::

بعد از شام دخترا برای اینکه مریمو از ناراحتی و افسردگی در بیارن راضیش کردند و باهم رفتند دیسکو

ساعت حدودای 9 بود که رسیدند به دیسکو

همشون خوشتیپ کرده بودند و از 100 کیلومتری معلوم بود اینا یه کاره ای هستند که انقدر خوشتیپن(ماشالله به آی کیس)

توی دیسکو هر هفتاشون توی بار نشسته بودند و داشتند چرت و پرت به فارسی میگفتند

مریم یه لحظه به کسایی که داشتند میرقصیدند نگاه کرد و با تعجب به یه جا خیره شد

طاطا متوجه نگاه متعجب مریم شد و گفت:مری کجارو نگاه میکنی؟

همه برگشتن به مریم نگاه کردن

مریم سریع پاشد و دست درسا رو گرفت و بردش بیرون از بار

درسا:مریم چته؟....................چرا منو اینجوری کشوندی بیرون؟

مریم:درسا بگم الان کیو دیدم باورت نمیشه!!!!!!!!!!!!

درسا:کیو دیدی؟

مریم:باورت نمیشه!!!!!!!!!!!!!

درسا:اهههه.....................بگو کیو دیدی..........................جونمو به لبم رسوندی!!!!!!...............

مریم:آخه نمیدونم چجوری بگم!!!!!!!!!

درسا:مریم بگو تا شتکت نکردم..................................از بروبچ خودمون بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مریم:تا حدودی آره!!!!!!!!!!

درسا استرس گرفته بود:نکنه....................................ای جی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(دوست داری ای جی باشه؟؟؟؟؟؟..............ههههههههه..................فک کن..................ای جی داره بهت خیانت میکنه.......................هاهاهاهاهاهاهاها)

مریم:نه بابا اون بیچاره که الان داره خواب هفت پادشاه رو میبینه.....................یه دختره و یه دخترنما(دخترنماش که رنه.............دیگه جای حدس زدن نداره...............................اما یعنی دختره کی میتونه باشه این وقت شب؟؟؟)

درسا:خب دخترنمائه رنه درسته؟؟؟؟؟......................اما دختره کیه؟

مریم:میگم که..........................باورت نمیشه........................بریم نشونت بدیم..............

بعد دست درسا رو کشید و تا نزدیکیای رن و اون دختره رفتند(رن چه حرف گو.وش کنه.............تا گفتم بروبا یکی دیگه دوست شو رفت دوست شد)

درسا با دیدن دختره شبیه گوزن شد(ببخشید................منظورم اینه شاخ در آورد)

داد زد:............................................................چی؟....................................................................سایون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(هاهاهاها...................اینم سایون با عشق دوم من.................چی شد من راضی شدم سایون هووی من بشه خودمم نمیدونم؟؟؟؟)

مریم جلو دهن درسا رو گرفت و کشیدش عقب و گفت:دیوانه......................الان میشنوه..............

درسا:خب بشنوه..............................مگه چی میشه؟

مریم:اصلا بیخی......................بیاین بریم...................بریم یه دیسکوی دیگه.................یا بریم پارکی جایی..................یا اصلا بریم خونه................

درسا:نه.......................همینجا میمونیم..............................میخوام بدونم اگه رن بفهمه ما اینجاییم چه عکس العملی نشون میده......................

مریم:دری........................دیوونه بازی در نیار......................بیاب ریم

اما درسا اهمیتی به حرف مریم نداد و رفت سمت رن و سایون(درسا جان.......................ممنون از توجه بسیارت به سخنرانیه من!!!!)

درسا:رن شی............................سایون........................سلام خوبید؟.........................شما کجا اینجا کجا؟

سایون قلبش اومد تو دهنش.............ترسید درسا بره به مریم بگه که با رن دوست شده(نکه من نمیدونم اصلا)

رن:سلام درسا شی.........................خوبید؟......................تنهایید؟..............

درسا:نه......................مریم و بقیه تو بارن...................

رن:پس اوناهم هستند........................ببخشید یه دقه میشه یه چیزی خصوصی بهتون بگم؟............

درسا:اوهوم................

رن رو به سایون:عزیزم..........................یه دقه صبر کن من الان میام!!!!!!!!(جااااااااااااااااااان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)

بعد با درسا رفتند یه گوشه ی دیسکو

درسا:تو مگه نمیگفتی مریمو خیلی زیاد دوست داری.............................پس الان؟؟؟..............اینجا؟؟؟؟............

رن:خب من هنوزم میگم مریمو خیلی زیاد دوست دارم.................اینکه الان اینجام به خواست خود مریمه..................خودش گفته بود که اگه دوسش دارم دست از سرش بر دارم و دنبال یه دختر بهتر بگردم!!!!

درسا:تو مطمئنی که سایون بهتر از مریمه؟؟؟(درسا جان چرند نگو..................معلومه که سایون از من بهتره!!!!)

رن:من هنوز سایونو خوب نمیشناسم اما میدونم چون دوست مریمه حتما دختر خوبیه.......................مریم فقط با دخترای خوب دوست میشه!!!!(البته به استثنای درسا.......................هههههههههههه....................شوخی کردم...............درسا خیلی هم ماهه)

درسا:خوشحالم که تونستی مریمو درک کنی و به حرفش گوش دادی!!!!!!!......................فک کنم سایون الان میترسه من برم به مریم بگم و بعدشم با سایون قطع رابطه کنیم................برو بهش بگو نگران نباشه..............مریم خودش اول دیده بودتتون.............الانم خوشحاله که تو داری سرو سامون میگیری(مگه داره عروسی میکنه؟)................پس نگران نباشید و برید خوش باشید.................

رن:درساشی.......................واقعا ممنون................از مریم شی هم تشکر کنید(حالا شدم مریم شی؟؟؟............دارم واست)

بعد خدافظی کردند و رفتند....................سایونم خوشحال بود که آی کیس انقدر باحال هست که باهاش قهر نکنند(بعله.................آی کیس تکه.................معلومه باحالن....مگه نه بچه ها؟)

خلاصه رقصیدند و همه خوش گذروندند و ساعت 1 رفتند خونه هاشون(چرا انقدر ما ولیم؟؟؟؟؟................همش تا 1-2 شب بیرونیم...............دخترم انقدر ول گرد آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)

فرداش همشون بیحال و خسته بودند واسه همین دیر از خواب بلند شدند(یعنی ساعت 1)

ساعت 1 نیلو از بس دیشب مشروب خورده بود پاشد و پرید تو دسشویی(دوباره نیلو بی جنبه بازی درآورد)

پشت سرشم بقیه رفتند(ماشالله سرتا پای آی کیس جنبه ی بالاس)

بعد از نیم ساعت دسشویی رفتنا تموم شد

کیانا:اه اه اه.........................اصلا من دیگه دیسکو نمیام....................هر دفه میریم فرداش همین وضعیتو داریم

صبا:موافقم.................................البته من دیسکو میام اما انقدر نمیخورم که اینجوری بشه

نیلو:نخیرم............................ما زیاد نمیخوریم.....................چون هنوز بدنامون عادت نداره اینجوری میشیم....................بعدا عادت میکنیم!!!!!!!

صبا:تو یکی که از همه ی ما کمتر خوردی!!!!!!!!!!!!!!!

نیلو:اههههههههههه................وللش............................کیانا بپر برو صبحونه درست کن(کیانا بیچاره همش اون باید صبحونه درست کنه)

کیانا:اولا....نوکر بابات غلام کچل سرکوچه وایساده..............................دوما.....الان دیگه وقت صبحونه نیست ساعت 2ئه............باید ناهار بخوریم تا صبحونه(کیانا هم که هیچوقت کم نمیاره ماشالله)

نگین:حالا چرا همش به کیانا میگین صبحونه درست کنه؟؟؟..................الانم زنگ میزنیم به رستوران یوکیس.................واسمون غذا بیارن

دخترا – نگین:رستوران یوکیس؟

طهورا:این رستوران اختراع خودته؟؟؟؟/

نگین:خنگا...................فاصله ی یوکیس با ما فقط 5 تا خونس...............اونا هم که از خداشونه به ما کمک کنن(آره ارواح عمم)..............یکی زنگ بزنه بهشون بگه واسمون غذا بیران

کیانا:اوناهم پشت در نشستن منتظر ما که بگیم واسمون غذا بیارن؟؟؟؟؟

نگین:نه خب............................ما اینهمه واسشون غذا بردیم..........................یه بارم اونا واسه ما غذا بیران

درسا:فکر بدی نیستا!!!!!!!!!!!

بعد گوشیشو برداشت تا زنگ بزنه به ای جی

اما تا اومد شماره بگیره ای ی خودش زنگ زد(چه حلال زاده.......................حلال زاده به داییش میره.....................اگه من مامانشم بچم دایی نداره که بهش بره.......................چرا چرا داره...........................کیم سانگ بوم و لی جوون داداشامن..............هییییییییییی.................ای جی به کدومشون رفته؟؟؟؟؟؟؟؟)

درسا:سلام چطوری خوبی چه خبر چی کار میکنی کجایی بروبچ خوبن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(درسا امون بده اونم حرف بزنه)

ای جی:اجازه هست حرف بزنم؟

درسا:ههههههه..............بفرمایید

ای جی:سلام خوبم تو چطوری سلامتی هیچکار خونم اوناهم خوبن

درسا:اینا چی بود الان گفتی؟

ای جی:جواب سوالایی که پرسیدی

درسا:همرو حفظ کردی؟.................چه حافظه ی قوی ای!!!!!

ای جی:ما اینیم دیگه

درسا:حالا وللش........................چی کار داشتی که زنگ زدی؟؟؟؟

اینم بگم گوشیاشون رو اسپیکر بود

ای جی:راستش.........................چجوری بگم؟؟.........................راستش......................

از اون ور دونگ هو داد زد:ما گشنمونه.......................

دخترا:چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سوهیون زد پس کله ی دونگ هو و گفت:دیوانه..................وقتی ما گوشیمونو میذاریم رو اسپیکر اونا هم میذارن رو اسپیکر.....................خنگی دیگه

نگین:اااااا.......................سوهیون شی........................نزنش..................

نیلو:سوهیون ولش کن گناه داره

نگین:نخیرم.....................چرا عین بچه ها باهاش رفتار میکنید عشقمو؟؟؟؟

نیلو:نیست که خیلی بزرگه!!!!!!!

نگین:هر چی باشه از تو یکی بزرگتره!!!!!!!(بچه ها فکر کنم داره دعوا میشه!!!)

دونگ هو:دعوا نکن نگین جونم!!!!!!!!!

سوهیون:نیلو ولش کن....................بچن دیگه....................آدم با بچه ها دعوا نمیکنه

دونگ هو:یه بار دیگه به ما بگی بچه من میدونم و کله ی کچل تو

نیلو:هی دونگی.....................به سوهیون توهین نکنا...................اون ه کچل نیست ای جی کچله!!!!!

درسا:هوی هوی...................نیلو...............حواست باشه داری به کی میگی کچل(بروبچ دعوا بالا گرفت)

نیلو:دروغ نمیگم که کچله دیگه!!!!!!!

ای جی:تو رو خدا انقدر به کچل بودن من گیر ندین.....................بابا من بدم میاد بهم بگن کچل!!!!!!!(راست میگه........بدش میاد................مگه نه درسا؟؟؟)

درسا:ای جی جونم....................ببخشید....................

ای جی:عیب نداره عزیزم

کیانا:حالا وقت لاو ترکوندن نیست.....................دونگی تو گفتی گشنتونه....................منظورت دقیقا چی بود؟

کیسوپ:راستش......................ما دیشب شام نخوردیم.....................امروزم صبحونه کم خوردیم.....................الانم ناهار نداریم.....................میخواستیم ازتون خواهش کنیم برامون غذا درست کنید!!!!!!!!

کیانا:اولا.......(کیانا دوباره اولا دوما هاش شروع شد)......نوکر باباتون غلام کچل سر کوچه وایساده................

ای جی:اهههههههههههه................بازم که گفتین کچل؟؟؟؟

درسا:کیانا تو دیگه چرا؟؟

کیانا:اولا منظورم از کچل به ای جی نبود..........................دوما نذاشتید دوما رو بگم.............

ایلای:اینی که الان گفتی دوما نبود احیانا؟؟؟

کیانا:نخیرم.................این دوما با اون دوما فرق داره

کیسوپ:خب دوما اولتو بگو..............

کیانا:اولا که نوکر باباتون غلام کچل.........................دوما ما خودمونم الان از خواب بیدار شدیم و ناهارم نداریم و میخواستیم به شما بگیم که برامون غذا بیارید

همه زدند زیر خنده

ایلای:چرا انقدر دیر بلند شدید؟....................

صبا:خب دیشب رفته بودیم دیسکو..................دیر وقت برگشتیم واسه همین صبح که چه عرض کنم ظهر دیر بلند شدیم

پسرا:دیسکو؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سوهیون:نیلو....................صدبار نگفتم تنهایی بدون من شبا جایی نرو؟؟؟؟(جمله بندیه سوهیون تو حلقم!!!)

نیلو:دیشب اجباری بود.................باید میرفتم

سوهیون:خب منم میبردید!!!!!!!

دخترا:امر دیگه!!!!!!!!؟"؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نیلو:نمیشد..............باید فقط دخترا میرفتیم..............

هون:کلکا چه خبر بود که فقط باید دخترا میرفتین؟؟؟؟

طهورا:وقتی دخترونه بوده و فقط دخترا رفتیم یعنی موضوعم دخترونه بوده و فقط مربوط به ما دختراس................پس شما نیازی نیست بدونین چه خبر بوده!!!!!!!!!(دخترا دقت کردین همش داریم ضایعشون میکنیم؟؟؟.................تازه اعصابم که نداریم..................امروز یه چیزیمون میشه ها........................اما خوبه ضایعشون کنیم..........................آی کیس........فایتینگ)

هون:بله بله......................شما درست میگید...................حالا حاضر شید بریم بیرون ناهار بخوریم تا روده کوچیکه روده بزرگرو نخورده!!!!!!

طهورا:باشه.................فقط یه چیزی..............روده بزرگه کوچیکرو میخوره نه بزرگه.....................(هون برای بار دوم ضایع میشود.....................آهن آلات.....ضایعات........خریداریم)

هون:حالا تو هم هی مارو ضایع کن باشه؟؟؟؟؟........................خب دیگه پاشید حاضر شید

مریم:من نمیام............................

همه:چه عجب...........................

سوهیون:چه عجب ما نمردیم صدای مریمو شنیدیم................نیم ساعته ما داریم حرف میزنیم تو کجا بودی؟

مریم:من نمیام

کوین:چرا؟

همه:چه عجب.........................

نیلو:چه عجب نمردیم صدای کوینو شنیدیم...........................نیم ساعته ما داریم حرف میزنیم تو کجا بودی؟

کوین:پرسیدم چرا؟

مریم:به کسی ربطی نداره.................بروبچ برید خوش باشید من خستم میرم بخوابم گشنم نیست

و رفت تو اتاقش

هون:مریم بدون تو که نمیشه!!!!!!!

ایلای:واسه چی نمیخوای بیای؟؟؟؟؟

سوهیون:مریم تو از دیروز چت شده؟؟؟؟

کیانا:خودتونو خسته نکنید دارید از هوا سوال میپرسید....................مریم خیلی وقته رفته تو اتاقش

سوهیون:نمیشد زودتر بگید ما انقدر ضایع نشیم؟؟؟؟؟

صبا:شما امروز کلا باید ضایع شید!!!!!!!!!!

کیانا:کوین هنوز اونجاس؟

کیسوپ:نه رفت.....................چطور؟؟؟

کیانا:میخواستم ازش یه سوالی بپرسم میخواستم بدونم هست یا نه...................نمیخواستم مثل شما ضایع شم

دخترا خندیدند و پسرا دوباره ضایع شدند

ای جی:بچه ها شما نمیدونید مریم و کوین چشونه؟؟؟؟

دخترا:نچچچچچچ

هون:بروبچ.....................من هنوز گشنمه ها.............ما هنوز نرفتیم غذا بخوریما..............نمیاید بریم؟

طهورا:الان عمه ی مریم بود که میگفت مریم بدون تو نمیشه بریم؟؟؟؟؟....................به این زودی حرفتو پس گرفتی؟

هون:اه اه اه...................بابا بیاید بریم دیگه

ای جی:راست میگه بریم مریم و کوینو میفرستیم ور دل همدیگه.......................اونا دوتایی با هم حال میکنن.................تورو خدا قطع کنید شارژم تموم شد!!!!!!!!!!!

درسا:راست میگه عخشم............................شارژشو که از سر راه نیاورده.................ای جی قطع کن بریم حاضر شیم

نگین:حقا که هردوتون خسیسید.................بابای دونگی...............

دونگ هو:بابای عخشم

سوهیون:نگین خانوم ماهم اینجا بوققیم دیگه...........اصلا............نیلو جونم بابای

نیلو:دونگی خان ماهم اینجا بوقیم دیگه.............اصلا..........سوهیون جونم بابای

کیسوپ:کیانا جونی.............................بای

کیانا:ایشششششششششششش..............بای

هون:طاطا......................بابای بابای

طهورا:من بابات نیستم.............بای(هاهاهاهاها)

ایلای:صبا...........نمیگم بای چون بای پایان دیدار است.......................میگم به زودی میبینمت...............چون دو دقیقه دیگه میبینمت...........پس بای

صبا:اصلا نگفتی بای.........................اوکی......................بایییییییییییی

ای جی:خب دری جونم..............دوستت دارم..................الان میبینمت..............باییییییی

درسا:نادو......................................باییییییییییی

همه:اوهو.....................دوستت دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟......................ذارت

بعد خندیدند و ای جی گوشیو قطع کرد

کیسوپ در اتاق کوین و کیانا هم در اتاق مریم

به اتاق کوین کار نداریم چون سوپرایزه اما اتاق مریم:

کیانا:مریم درو باز کن........................کارت دارم

مریم:خوابم میاد..................

کیانا:منم نگفتم بیدار باش..................بخواب..................فقط یه دقه باز کن...........

مریم رفت درو باز کرد:چیه؟؟؟؟؟

کیانا:بیا اینور میخوام بیام تو اتاق..............

مریم:نمیخوام بیای!!!!!!!!

کیانا مریمو با یه ضربه ی قشنگ شوت کرد اونور

مریم:بابا نمیخوام بیام زوری که نیست............اه

کیانا رفت سر کمد مریم و یه دست لباس بهش داد و گفت:بپوش

مریم:نمیییییییییییییخوام

کیانا:میخوای....................بپوش

مریم:نمیخواااااااااااااااااااااااااااااام.........................اه ولم کنید دست از سرم بردارید

کیانا:من دستم رو سرت نیست که برش دارم...........................مریم باید بیای..................نمیشه که همش یه گوشه کز کنی که!!!!!!!!

ما را در سایت MY LOVE U-KISS دنبال می کنید

برچسب : U,KISS ,داستانU,KISS & I,KISS, نویسنده : woo sung min u-kiss بازدید : 410 تاريخ : 8 / 7 / 1391 ساعت: 10 PM

نويسندگان

نظر سنجی

کدوم یکی از اعضای آی-کیس خوشگلتره؟(با توجه به عکسامون)

خبرنامه