اینم این::::::::::::
بعد از شام دخترا برای اینکه مریمو از ناراحتی و افسردگی در بیارن راضیش کردند و باهم رفتند دیسکو
ساعت حدودای 9 بود که رسیدند به دیسکو
همشون خوشتیپ کرده بودند و از 100 کیلومتری معلوم بود اینا یه کاره ای هستند که انقدر خوشتیپن(ماشالله به آی کیس)
توی دیسکو هر هفتاشون توی بار نشسته بودند و داشتند چرت و پرت به فارسی میگفتند
مریم یه لحظه به کسایی که داشتند میرقصیدند نگاه کرد و با تعجب به یه جا خیره شد
طاطا متوجه نگاه متعجب مریم شد و گفت:مری کجارو نگاه میکنی؟
همه برگشتن به مریم نگاه کردن
مریم سریع پاشد و دست درسا رو گرفت و بردش بیرون از بار
درسا:مریم چته؟....................چرا منو اینجوری کشوندی بیرون؟
مریم:درسا بگم الان کیو دیدم باورت نمیشه!!!!!!!!!!!!
درسا:کیو دیدی؟
مریم:باورت نمیشه!!!!!!!!!!!!!
درسا:اهههه.....................بگو کیو دیدی..........................جونمو به لبم رسوندی!!!!!!...............
مریم:آخه نمیدونم چجوری بگم!!!!!!!!!
درسا:مریم بگو تا شتکت نکردم..................................از بروبچ خودمون بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مریم:تا حدودی آره!!!!!!!!!!
درسا استرس گرفته بود:نکنه....................................ای جی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(دوست داری ای جی باشه؟؟؟؟؟؟..............ههههههههه..................فک کن..................ای جی داره بهت خیانت میکنه.......................هاهاهاهاهاهاهاها)
مریم:نه بابا اون بیچاره که الان داره خواب هفت پادشاه رو میبینه.....................یه دختره و یه دخترنما(دخترنماش که رنه.............دیگه جای حدس زدن نداره...............................اما یعنی دختره کی میتونه باشه این وقت شب؟؟؟)
درسا:خب دخترنمائه رنه درسته؟؟؟؟؟......................اما دختره کیه؟
مریم:میگم که..........................باورت نمیشه........................بریم نشونت بدیم..............
بعد دست درسا رو کشید و تا نزدیکیای رن و اون دختره رفتند(رن چه حرف گو.وش کنه.............تا گفتم بروبا یکی دیگه دوست شو رفت دوست شد)
درسا با دیدن دختره شبیه گوزن شد(ببخشید................منظورم اینه شاخ در آورد)
داد زد:............................................................چی؟....................................................................سایون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(هاهاهاها...................اینم سایون با عشق دوم من.................چی شد من راضی شدم سایون هووی من بشه خودمم نمیدونم؟؟؟؟)
مریم جلو دهن درسا رو گرفت و کشیدش عقب و گفت:دیوانه......................الان میشنوه..............
درسا:خب بشنوه..............................مگه چی میشه؟
مریم:اصلا بیخی......................بیاین بریم...................بریم یه دیسکوی دیگه.................یا بریم پارکی جایی..................یا اصلا بریم خونه................
درسا:نه.......................همینجا میمونیم..............................میخوام بدونم اگه رن بفهمه ما اینجاییم چه عکس العملی نشون میده......................
مریم:دری........................دیوونه بازی در نیار......................بیاب ریم
اما درسا اهمیتی به حرف مریم نداد و رفت سمت رن و سایون(درسا جان.......................ممنون از توجه بسیارت به سخنرانیه من!!!!)
درسا:رن شی............................سایون........................سلام خوبید؟.........................شما کجا اینجا کجا؟
سایون قلبش اومد تو دهنش.............ترسید درسا بره به مریم بگه که با رن دوست شده(نکه من نمیدونم اصلا)
رن:سلام درسا شی.........................خوبید؟......................تنهایید؟..............
درسا:نه......................مریم و بقیه تو بارن...................
رن:پس اوناهم هستند........................ببخشید یه دقه میشه یه چیزی خصوصی بهتون بگم؟............
درسا:اوهوم................
رن رو به سایون:عزیزم..........................یه دقه صبر کن من الان میام!!!!!!!!(جااااااااااااااااااان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)
بعد با درسا رفتند یه گوشه ی دیسکو
درسا:تو مگه نمیگفتی مریمو خیلی زیاد دوست داری.............................پس الان؟؟؟..............اینجا؟؟؟؟............
رن:خب من هنوزم میگم مریمو خیلی زیاد دوست دارم.................اینکه الان اینجام به خواست خود مریمه..................خودش گفته بود که اگه دوسش دارم دست از سرش بر دارم و دنبال یه دختر بهتر بگردم!!!!
درسا:تو مطمئنی که سایون بهتر از مریمه؟؟؟(درسا جان چرند نگو..................معلومه که سایون از من بهتره!!!!)
رن:من هنوز سایونو خوب نمیشناسم اما میدونم چون دوست مریمه حتما دختر خوبیه.......................مریم فقط با دخترای خوب دوست میشه!!!!(البته به استثنای درسا.......................هههههههههههه....................شوخی کردم...............درسا خیلی هم ماهه)
درسا:خوشحالم که تونستی مریمو درک کنی و به حرفش گوش دادی!!!!!!!......................فک کنم سایون الان میترسه من برم به مریم بگم و بعدشم با سایون قطع رابطه کنیم................برو بهش بگو نگران نباشه..............مریم خودش اول دیده بودتتون.............الانم خوشحاله که تو داری سرو سامون میگیری(مگه داره عروسی میکنه؟)................پس نگران نباشید و برید خوش باشید.................
رن:درساشی.......................واقعا ممنون................از مریم شی هم تشکر کنید(حالا شدم مریم شی؟؟؟............دارم واست)
بعد خدافظی کردند و رفتند....................سایونم خوشحال بود که آی کیس انقدر باحال هست که باهاش قهر نکنند(بعله.................آی کیس تکه.................معلومه باحالن....مگه نه بچه ها؟)
خلاصه رقصیدند و همه خوش گذروندند و ساعت 1 رفتند خونه هاشون(چرا انقدر ما ولیم؟؟؟؟؟................همش تا 1-2 شب بیرونیم...............دخترم انقدر ول گرد آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)
فرداش همشون بیحال و خسته بودند واسه همین دیر از خواب بلند شدند(یعنی ساعت 1)
ساعت 1 نیلو از بس دیشب مشروب خورده بود پاشد و پرید تو دسشویی(دوباره نیلو بی جنبه بازی درآورد)
پشت سرشم بقیه رفتند(ماشالله سرتا پای آی کیس جنبه ی بالاس)
بعد از نیم ساعت دسشویی رفتنا تموم شد
کیانا:اه اه اه.........................اصلا من دیگه دیسکو نمیام....................هر دفه میریم فرداش همین وضعیتو داریم
صبا:موافقم.................................البته من دیسکو میام اما انقدر نمیخورم که اینجوری بشه
نیلو:نخیرم............................ما زیاد نمیخوریم.....................چون هنوز بدنامون عادت نداره اینجوری میشیم....................بعدا عادت میکنیم!!!!!!!
صبا:تو یکی که از همه ی ما کمتر خوردی!!!!!!!!!!!!!!!
نیلو:اههههههههههه................وللش............................کیانا بپر برو صبحونه درست کن(کیانا بیچاره همش اون باید صبحونه درست کنه)
کیانا:اولا....نوکر بابات غلام کچل سرکوچه وایساده..............................دوما.....الان دیگه وقت صبحونه نیست ساعت 2ئه............باید ناهار بخوریم تا صبحونه(کیانا هم که هیچوقت کم نمیاره ماشالله)
نگین:حالا چرا همش به کیانا میگین صبحونه درست کنه؟؟؟..................الانم زنگ میزنیم به رستوران یوکیس.................واسمون غذا بیارن
دخترا – نگین:رستوران یوکیس؟
طهورا:این رستوران اختراع خودته؟؟؟؟/
نگین:خنگا...................فاصله ی یوکیس با ما فقط 5 تا خونس...............اونا هم که از خداشونه به ما کمک کنن(آره ارواح عمم)..............یکی زنگ بزنه بهشون بگه واسمون غذا بیران
کیانا:اوناهم پشت در نشستن منتظر ما که بگیم واسمون غذا بیارن؟؟؟؟؟
نگین:نه خب............................ما اینهمه واسشون غذا بردیم..........................یه بارم اونا واسه ما غذا بیران
درسا:فکر بدی نیستا!!!!!!!!!!!
بعد گوشیشو برداشت تا زنگ بزنه به ای جی
اما تا اومد شماره بگیره ای ی خودش زنگ زد(چه حلال زاده.......................حلال زاده به داییش میره.....................اگه من مامانشم بچم دایی نداره که بهش بره.......................چرا چرا داره...........................کیم سانگ بوم و لی جوون داداشامن..............هییییییییییی.................ای جی به کدومشون رفته؟؟؟؟؟؟؟؟)
درسا:سلام چطوری خوبی چه خبر چی کار میکنی کجایی بروبچ خوبن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(درسا امون بده اونم حرف بزنه)
ای جی:اجازه هست حرف بزنم؟
درسا:ههههههه..............بفرمایید
ای جی:سلام خوبم تو چطوری سلامتی هیچکار خونم اوناهم خوبن
درسا:اینا چی بود الان گفتی؟
ای جی:جواب سوالایی که پرسیدی
درسا:همرو حفظ کردی؟.................چه حافظه ی قوی ای!!!!!
ای جی:ما اینیم دیگه
درسا:حالا وللش........................چی کار داشتی که زنگ زدی؟؟؟؟
اینم بگم گوشیاشون رو اسپیکر بود
ای جی:راستش.........................چجوری بگم؟؟.........................راستش......................
از اون ور دونگ هو داد زد:ما گشنمونه.......................
دخترا:چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سوهیون زد پس کله ی دونگ هو و گفت:دیوانه..................وقتی ما گوشیمونو میذاریم رو اسپیکر اونا هم میذارن رو اسپیکر.....................خنگی دیگه
نگین:اااااا.......................سوهیون شی........................نزنش..................
نیلو:سوهیون ولش کن گناه داره
نگین:نخیرم.....................چرا عین بچه ها باهاش رفتار میکنید عشقمو؟؟؟؟
نیلو:نیست که خیلی بزرگه!!!!!!!
نگین:هر چی باشه از تو یکی بزرگتره!!!!!!!(بچه ها فکر کنم داره دعوا میشه!!!)
دونگ هو:دعوا نکن نگین جونم!!!!!!!!!
سوهیون:نیلو ولش کن....................بچن دیگه....................آدم با بچه ها دعوا نمیکنه
دونگ هو:یه بار دیگه به ما بگی بچه من میدونم و کله ی کچل تو
نیلو:هی دونگی.....................به سوهیون توهین نکنا...................اون ه کچل نیست ای جی کچله!!!!!
درسا:هوی هوی...................نیلو...............حواست باشه داری به کی میگی کچل(بروبچ دعوا بالا گرفت)
نیلو:دروغ نمیگم که کچله دیگه!!!!!!!
ای جی:تو رو خدا انقدر به کچل بودن من گیر ندین.....................بابا من بدم میاد بهم بگن کچل!!!!!!!(راست میگه........بدش میاد................مگه نه درسا؟؟؟)
درسا:ای جی جونم....................ببخشید....................
ای جی:عیب نداره عزیزم
کیانا:حالا وقت لاو ترکوندن نیست.....................دونگی تو گفتی گشنتونه....................منظورت دقیقا چی بود؟
کیسوپ:راستش......................ما دیشب شام نخوردیم.....................امروزم صبحونه کم خوردیم.....................الانم ناهار نداریم.....................میخواستیم ازتون خواهش کنیم برامون غذا درست کنید!!!!!!!!
کیانا:اولا.......(کیانا دوباره اولا دوما هاش شروع شد)......نوکر باباتون غلام کچل سر کوچه وایساده................
ای جی:اهههههههههههه................بازم که گفتین کچل؟؟؟؟
درسا:کیانا تو دیگه چرا؟؟
کیانا:اولا منظورم از کچل به ای جی نبود..........................دوما نذاشتید دوما رو بگم.............
ایلای:اینی که الان گفتی دوما نبود احیانا؟؟؟
کیانا:نخیرم.................این دوما با اون دوما فرق داره
کیسوپ:خب دوما اولتو بگو..............
کیانا:اولا که نوکر باباتون غلام کچل.........................دوما ما خودمونم الان از خواب بیدار شدیم و ناهارم نداریم و میخواستیم به شما بگیم که برامون غذا بیارید
همه زدند زیر خنده
ایلای:چرا انقدر دیر بلند شدید؟....................
صبا:خب دیشب رفته بودیم دیسکو..................دیر وقت برگشتیم واسه همین صبح که چه عرض کنم ظهر دیر بلند شدیم
پسرا:دیسکو؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سوهیون:نیلو....................صدبار نگفتم تنهایی بدون من شبا جایی نرو؟؟؟؟(جمله بندیه سوهیون تو حلقم!!!)
نیلو:دیشب اجباری بود.................باید میرفتم
سوهیون:خب منم میبردید!!!!!!!
دخترا:امر دیگه!!!!!!!!؟"؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نیلو:نمیشد..............باید فقط دخترا میرفتیم..............
هون:کلکا چه خبر بود که فقط باید دخترا میرفتین؟؟؟؟
طهورا:وقتی دخترونه بوده و فقط دخترا رفتیم یعنی موضوعم دخترونه بوده و فقط مربوط به ما دختراس................پس شما نیازی نیست بدونین چه خبر بوده!!!!!!!!!(دخترا دقت کردین همش داریم ضایعشون میکنیم؟؟؟.................تازه اعصابم که نداریم..................امروز یه چیزیمون میشه ها........................اما خوبه ضایعشون کنیم..........................آی کیس........فایتینگ)
هون:بله بله......................شما درست میگید...................حالا حاضر شید بریم بیرون ناهار بخوریم تا روده کوچیکه روده بزرگرو نخورده!!!!!!
طهورا:باشه.................فقط یه چیزی..............روده بزرگه کوچیکرو میخوره نه بزرگه.....................(هون برای بار دوم ضایع میشود.....................آهن آلات.....ضایعات........خریداریم)
هون:حالا تو هم هی مارو ضایع کن باشه؟؟؟؟؟........................خب دیگه پاشید حاضر شید
مریم:من نمیام............................
همه:چه عجب...........................
سوهیون:چه عجب ما نمردیم صدای مریمو شنیدیم................نیم ساعته ما داریم حرف میزنیم تو کجا بودی؟
مریم:من نمیام
کوین:چرا؟
همه:چه عجب.........................
نیلو:چه عجب نمردیم صدای کوینو شنیدیم...........................نیم ساعته ما داریم حرف میزنیم تو کجا بودی؟
کوین:پرسیدم چرا؟
مریم:به کسی ربطی نداره.................بروبچ برید خوش باشید من خستم میرم بخوابم گشنم نیست
و رفت تو اتاقش
هون:مریم بدون تو که نمیشه!!!!!!!
ایلای:واسه چی نمیخوای بیای؟؟؟؟؟
سوهیون:مریم تو از دیروز چت شده؟؟؟؟
کیانا:خودتونو خسته نکنید دارید از هوا سوال میپرسید....................مریم خیلی وقته رفته تو اتاقش
سوهیون:نمیشد زودتر بگید ما انقدر ضایع نشیم؟؟؟؟؟
صبا:شما امروز کلا باید ضایع شید!!!!!!!!!!
کیانا:کوین هنوز اونجاس؟
کیسوپ:نه رفت.....................چطور؟؟؟
کیانا:میخواستم ازش یه سوالی بپرسم میخواستم بدونم هست یا نه...................نمیخواستم مثل شما ضایع شم
دخترا خندیدند و پسرا دوباره ضایع شدند
ای جی:بچه ها شما نمیدونید مریم و کوین چشونه؟؟؟؟
دخترا:نچچچچچچ
هون:بروبچ.....................من هنوز گشنمه ها.............ما هنوز نرفتیم غذا بخوریما..............نمیاید بریم؟
طهورا:الان عمه ی مریم بود که میگفت مریم بدون تو نمیشه بریم؟؟؟؟؟....................به این زودی حرفتو پس گرفتی؟
هون:اه اه اه...................بابا بیاید بریم دیگه
ای جی:راست میگه بریم مریم و کوینو میفرستیم ور دل همدیگه.......................اونا دوتایی با هم حال میکنن.................تورو خدا قطع کنید شارژم تموم شد!!!!!!!!!!!
درسا:راست میگه عخشم............................شارژشو که از سر راه نیاورده.................ای جی قطع کن بریم حاضر شیم
نگین:حقا که هردوتون خسیسید.................بابای دونگی...............
دونگ هو:بابای عخشم
سوهیون:نگین خانوم ماهم اینجا بوققیم دیگه...........اصلا............نیلو جونم بابای
نیلو:دونگی خان ماهم اینجا بوقیم دیگه.............اصلا..........سوهیون جونم بابای
کیسوپ:کیانا جونی.............................بای
کیانا:ایشششششششششششش..............بای
هون:طاطا......................بابای بابای
طهورا:من بابات نیستم.............بای(هاهاهاهاها)
ایلای:صبا...........نمیگم بای چون بای پایان دیدار است.......................میگم به زودی میبینمت...............چون دو دقیقه دیگه میبینمت...........پس بای
صبا:اصلا نگفتی بای.........................اوکی......................بایییییییییییی
ای جی:خب دری جونم..............دوستت دارم..................الان میبینمت..............باییییییی
درسا:نادو......................................باییییییییییی
همه:اوهو.....................دوستت دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟......................ذارت
بعد خندیدند و ای جی گوشیو قطع کرد
کیسوپ در اتاق کوین و کیانا هم در اتاق مریم
به اتاق کوین کار نداریم چون سوپرایزه اما اتاق مریم:
کیانا:مریم درو باز کن........................کارت دارم
مریم:خوابم میاد..................
کیانا:منم نگفتم بیدار باش..................بخواب..................فقط یه دقه باز کن...........
مریم رفت درو باز کرد:چیه؟؟؟؟؟
کیانا:بیا اینور میخوام بیام تو اتاق..............
مریم:نمیخوام بیای!!!!!!!!
کیانا مریمو با یه ضربه ی قشنگ شوت کرد اونور
مریم:بابا نمیخوام بیام زوری که نیست............اه
کیانا رفت سر کمد مریم و یه دست لباس بهش داد و گفت:بپوش
مریم:نمیییییییییییییخوام
کیانا:میخوای....................بپوش
مریم:نمیخواااااااااااااااااااااااااااااام.........................اه ولم کنید دست از سرم بردارید
کیانا:من دستم رو سرت نیست که برش دارم...........................مریم باید بیای..................نمیشه که همش یه گوشه کز کنی که!!!!!!!!
ما را در سایت MY LOVE U-KISS دنبال می کنید
برچسب : U,KISS ,داستانU,KISS & I,KISS, نویسنده : woo sung min u-kiss بازدید : 410