ببخشید که قسمت قبل وسطاش تمومید
هییییییییییییی:
خب فردا طبق دستور مری سر ساعت 7 تو دانشگاه بود..........................از دور هیونگ وو و کیسوپ رو دید و رفت پیششون
سحر:سلام.......................بقیه کوشن؟؟؟؟؟
هیونگ وو و کیسوپ:سلام...............
هیونگ وو:نایون دیر کرده نمیدونم کجاس...........................
کیسوپم به صندلیه پشت سرش اشاره کرد و گفت:دونگی هم ایناهاش.....................مثل همیشه خوابه
همون لحظه نایونم اومد.................سلام کردند و دونگهو رو بیدار کردن و رفتند سر کلاس.........................اونروز قرار بود گروهی که تشکیل دادن زودتر از بقیه بچه های دانشگاه برن خونه...............................
ساعت 12-1 بود که بچه ها رفتن خونشون.............
سحر به محض رسیدن رفت تو آشپزخونه و شروع کرد غذا درست کردن............
بقیه هم یکم استراحت کردند و ساعت 8 همه خونه ی سحر بودن
وقتی اومدن تو خونه گفتند:واییییییییییییییییی
کیسوپ:سحر....................چه بوی خوبی میاد تو خونت......................چی درست کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سحر:یه غذای ایرانی...................................امیدوارم از طعمشم مثل بوش خوشتون بیاد
بعد همه نشستند رو مبل و سحر رفت واسشون چایی ریخت(سحر یادته تو آی کیس و یوکیس چاییارو ریختی رو هون؟؟؟..................هیییییییییییییییییی)
بعد از خوردن چایی
مری:خب اول از همه باید یه اسم واسه گروهتون انتخاب کنید.............................اسمی که انتخاب میکنید باید با کارای گروهیتون تطابق داشته باشه..................حالا هرکی پیشنهادی داره رو کنه
کیسوپ:من میگم یه اسمی باشه که هرکی شنید بگه چه اسم باحالی..................
دونگ هو:بذاریم شاسگول....................همه میگن چه اسم باحالی..................
کیسوپ:خنگه..................اینم اسم بود تو گذاشتی؟؟؟.................دخترا پیشنهادی ندارین؟؟؟؟
هیونگ وو:T-BAG چطوره؟؟؟
نایون:B&G BEST
مری:یه اسم درست و حسابی پیدا کنید
همه رفتند تو فکر بعد از چند دقیقه کیسوپ گفت:اسمی که توش KISS داشته باشه...................فک کنم باحال بشه
دونگ هو:U-KISS
هیونگ وو:I-KISS
نایون:KISS ME
سحر:KISS …..
بعد همه همزمان گفتن:LOVE KISS
دونگ هو:آره..............LOVE KISS باحاله
کیسوپ:اوهوم...................مری نظر تو چیه؟؟
مری:اومممممممممممممم.......................خوبه................خب پس گروه LOVE KISS از فردا تمریناشو شروع میکنه
کیسوپ:LOVE KISS………………………….FIGHTING(چرا همه جا فقط کیسوپ این جمله رو میگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟)
بعد درباره ی کارایی که باید انجام بدن حرف زدن و خلاصه تصمیم گرفتن انقدر تمرین کنن تا گروهشون بهترین بشه
ساعت 10 بود که سحر از تو آشپزخونه اومد بیرون و گفت:بفرمایید.....................شام حاضره......
همه رفتن تو آشپز خونه و سحر برای همشون غذا کشید و برای خودشم کشید و نشست پشت میز
دونگ هو یه قاشق خورد و گفت:واوو....................خیلی خوشمزس..............این چه غذاییه؟؟؟
سحر:خب.............................اسمش قورمه سبزیه.............................با سبزی قورمه و گوشت و لوبیا درست میشه(فک کنم چیزی رو جا ننداخته باشم..........................راستی تو کره سبزی قورمه از کجا گیر اوردی؟؟؟؟؟)
دونگ هو:وای................خیلی خوشمزس
کیسوپ:مرسی..............سحر شی.............
هیونگ وو:ممنونم سحر جون
نایون:منم همینطور
مری:سحر................میدونستم دستپختت انقدر خوبه زودتر میومدیم خونت
سحر:مری..............من همین دیروز اومدم کره................زودتر از این میخواستین بیاین؟؟؟؟
همه خندیدند و قورمه سبزیشونو خوردند و رفتند خونه هاشون
چند روزی مری باهاشون تمرین کرد که بالاخره اونی که باید میومد..............اومد
عزیز رفته سفر........................کی برمیگردی
چشامون مونده به در..................کی بر میگردی
بالاخره اومد
عشق ما اومد
آقامون اومد
نامزدمون اومد
واییییییییییییییییییییییییییی
کویــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن اومد
واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
من دارم از خوشحالی میمیرم(البته تو داستان)
کوین به هیچ کس نگفته بود میخواد بیاد...................یه جورایی قراره سوپرایزشون کنه
وقتی اومد مری و دانشگاه بود......................رفقا هم که دانشگاه بودن.....................
کوین وقتی اومد یه راس رفت خونش(خونش با خانومش................یه خونه گرفته بودن که یه وقتایی برن اونجا و با هم خلوت کنن که مری این مدت که کوین نبود رو اینجا میزیسته)
رفت تو خونه و چمدونشو گذاشت تو اتاقش و ....................(ببخشید بقیش سوپرایزه.................)
گروه LOVE KISSاونروز رو تا شب تمرین کردن و قرار بود شب برن خونه نایون
ساعت 7 همه رفتن خونه هاشون
مری اومد خونش
کلید انداخت...................درو باز کرد..............دید چراغ خاموشه.................با خودش گفت:من اصولا چراغ رو روشن میذاشتم............امروزم مطمئنم روشن گذاشته بودم....................حتما سوخته
رفت سمت چراغ و تا اومد روشنش کنه یکی از پشت بغلش کرد و دستشو گذاشت رو دهن مری
مری ترسید و تکون نخورد
کوین از پشت گفت:تکون نخور.....................حرفم نزن.......................یه ذره تکون بخوری یا حرف بزنی......................مردی
ببخشید اگه کمه
آخه زیاد که میذارم هنگ میکنه
بجاش زود زود می آپم
دیگه غمتون چیه؟؟؟؟
خب نظر زیاد ندید سالی یه قسمت آپ میکنم
بابای
MY LOVE U-KISS...برچسب : 2LOVER, نویسنده : woo sung min u-kiss بازدید : 355